جدول جو
جدول جو

معنی عمادالدین طبری - جستجوی لغت در جدول جو

عمادالدین طبری
(عِ دُدْ دی نِ طَ بَ)
محمد بن علی بن محمد بن علی طبری آملی، مکنی به ابوجعفر وملقب به عمادالدین. وی از علمای شیعۀ اواسط قرن ششم هجری قمری و از تلامذۀ شیخ ابوعلی بن شیخ طوسی بود. وشاذان بن جبرئیل و قطب راوندی (متوفی در 573 هجری قمری) از وی روایت کنند. او در سال 560 هجری قمری از بعضی مشایخ خود اجازه داشته است. او راست: 1- بشارهالمصطفی لشیعه المرتضی. 2- الزهد و التقوی. 3- الفرج فی الاوقات والمخرج بالبینات. (از ریحانه الادب ج 3 ص 129 از روضات الجنات ص 491. و مستدرک الوسائل ص 476)
علی بن محمد بن علی کیاهراسی طبرستانی شافعی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد کیا. از فقهای نیمۀ دوم قرن پنجم هجری قمری رجوع به علی کیاهراسی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عِ دُدْ دی نِ)
فضل الله بن علأالدین طوسی مشهدی، ملقب به عمادالدین. از عرفای عهد شاه اسماعیل صفوی. وی از مریدان حاج محمد خبوشانی، مشهور به مخدوم اعظم (متوفی 937 هجری قمری) بوده است و در اندک زمانی در طریق تصوف پیش رفته از مشایخ بزرگ شد و از پیر خود اجازۀ ارشاد داشته و شرحی بر لوایح عبدالرحمان جامی نوشته است. شهادت او بنابر نقل قاضی نورالله در سال 914 هجری قمری در مشهد در حال حیات مرشدخود بود و در همان شهر دفن گردید. از اشعار اوست:
بر درگه دوست تحفه جز جان نبری
دردت چو دهند نام درمان نبری
بی درد ز درد عشق نالان گشتی
خاموش، که عرض دردمندان نبری.
(ازریحانه الادب ج 3 ص 501 از ریاض العارفین ص 200 و اواسط مجالس المؤلفین)
محمد بن علی بن حمزۀطوسی مشهدی، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین ومشهور به عماد طوسی و ابن حمزه. از علمای امامیۀ قرن ششم هجری قمری رجوع به عماد طوسی و ابن حمزه شود
لغت نامه دهخدا
(عِ دُدْ دی نِ بَ)
اسماعیل بن ناصر بن قلاوون، ملقب به عمادالدین و مشهور به الملک الصالح. هفدهمین از ممالیک بحری مصر است. رجوع به صالح شود
لغت نامه دهخدا
(عِ دُدْ دی نِ اَ هََ)
عبدالعزیز، ملقب به عمادالدین. دردو مورد از تاریخ حبیب السیر نام او آمده است، یکی جزء سادات و مشایخ معاصر شاهرخ بن امیر تیمور گورکانی، که در آنجا گوید وی سرآمد علمای روزگار بود و در اواخر عمر به عزم گذراندن حج اسلام از خراسان روانۀ مکه و مدینه شد و در مراجعت در ولایت شام در قریۀ ’علا’در روز هجدهم رجب سال 843 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 15). در جای دیگر در ذیل سادات وبزرگان معاصر سلطان حسین میرزا بایقرا نام او را آورده و گوید: خواجه عمادالدین عبدالعزیز، مشهور به مولانازادۀ ابهری، عالمی متبحر و در علم حدیث و فقه حنفی و شافعی مهارت داشت و در زمان خاقان منصور (سلطان حسین میرزا بایقرا) به نام امیر نظام الدین علیشیر ’مشکوه’ را شرح نوشت. اما پیش از آنکه آن کتاب شهرت یابد، آن دولت منقرض گشت و عمادالدین سالها در مدرسه خاقان سعید شاهرخ میرزا و مدرسه سلطانی و خانقاه اخلاصیه به درس اشتغال داشت. و در همان سال که امیر مرتاض از هرات به جانب قندهار رفت، مولانازاده نیز راه هندپیش گرفت و دیگر از وی خبر نیامد و در ولایت سند درگذشت. (از حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ص 349 و 382)
لغت نامه دهخدا
(عِ دُدْ دی نِ طَ بَ)
حسن بن علی بن محمد بن علی بن محمد بن حسن طبری (یا طبرسی) مازندرانی، ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد طبرسی. از فقهای بزرگ امامیه و معاصر محقق حلی و خواجه نصیر طوسی بود. وی در سال 698 هجری قمری حیات داشت. او راست: 1- احوال السقیفه یا کامل السقیفه. 2- الاربعون حدیثا فی فضائل امیرالمؤمنین (ع) و اثبات امامته. این کتاب چون به نام بهاءالدین محمد جوینی (صاحب دیوان) نوشته شده است آن رابه نام ’اربعین بهائی’ نیز می نامند. کتاب فوق نیز به همین جهت به ’کامل بهائی’ شهرت دارد. 3- اسرارالائمه، یا اسرارالامامه، که در سال 698 هجری قمری تألیف شده است. 4- بضاعهالفردوس. 5- تحفهالابرار، به پارسی، در اصول دین. 6- جوامع الدلائل و الاصول فی امامه آل الرسول. 7- العمده فی اصول الدین و فروعه الفرضیه و النقلیه. 8- عیون المحاسن. 9- الکفایه فی الامامه. 10- معارف الحقائق. 11- مناقب الطاهرین فی فضائل اهل البیت المعصومین. 12- المنهج فی فقه العبادات و الادعیه و الاّداب الدینیه. 13- النقض علی معالم فخرالدین الرازی. 14- نهج الفرقان الی هدایهالایمان. (از ریحانه الادب ج 3 ص 127 از روضات الجنات ص 169 و الذریعه). و نیز رجوع به حسن طبری (ابن علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(اَ جَ فَ)
عمادالدین محمد بن ابی القاسم بن محمد بن علی طبری آملی الکحی. فقیه شیعی، شاگرد ابوعلی بن ابی جعفر طوسی. وی در اواخر مائۀ پنجم یا اوائل مائۀ ششم هجری می زیست. او راست: کتاب مشهور بشاره المصطفی. کتاب الفرج فی الاوقات و المخرج بالبینات. کتاب شرح مسائل الذریعه
لغت نامه دهخدا